دیگه نمی تونم دلم رو خفه کنم ، برگرد نامرد همین ...


☂ ميمونيم تا ابد ☂

پنجره ها کلافه اند از سنگینی ِ نگاه منتظرم اگر نمی آیی ، اینقدر پنجره ها را زجــــر ندهم ، چشم هایم به جهنم

خانـ ه لینـ ک ایمیـ لـ پروفایـ لـ طـراح

 برای مردم غمگین ، زندگی در شهر آسانتر است .

در شهر می توانی صد سال زندگی کنی بدون انکه متوجه شوی خیلی وقت پیش قلبت مرده است .

چندین سال است كه میان این مردمان عجیب و غریب زندگی میكنم .

هیچ وجه اشتراكی بین ما نیست، من از زمین تا آسمان با آنها فرق دارم ولی ناله ها، سكوت ها، فحش ها، گریه ها و خنده های این آدمها همیشه خواب مرا پر از كابوس خواهد كرد .

چه خوب بود اگر همه چیز را می شد نوشت.

 اگر می‌توانستم افکار خود را به دیگری بفهمانم، می‌توانستم بگویم .

نه؛ یک احساساتی هست .

یک چیزهایی هست که نمی شود به دیگری فهماند، نمی شود گفت .

آدمی را مسخره می‌کنند، هر کس مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت می‌کند .

زبان آدمی زاد مثل خود او ناقص و ناتوان است . 

همیشه عاشق این جمله بودم که حالا دقیقا جمله‌بندی‌هایش در ذهنم نیست ولی می‌گفت: حرف‌هایی است برای نگفتن و ارزش آدم‌ها به حرف‌هایی است که برای نگفتن دارند ، این را خیلی قبول دارم.

واقعا بعضی چیزها را نمی‌شود گفت.

هر چقدر هم بیخ گلویت باشند و گاهی اوقات دلت بخواهد فریادشان بزنی یا مثلا سرفه‌شان کنی! فایده ندارد. جای‌شان همان جاست. تکان نمی‌خورند.

این است که یک سری حرف‌ها همیشه توی دلت می‌ماند یک سری احساس‌ها.

فقط خودتی و آن‌ ها ...

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

☂♀مهلانوشت : خیییلی این روزا داغونم ، کاش حداقل صدات رو میشنیدم ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





♥ چهار شنبه 12 مرداد 1392 12:52 بـ ه دستانــ مــــــ●•.ــــــآ ♀♥♀ تــَــــــــ{ آ } ♥ ڪآمنتـ




طراح : صـ♥ـدفــ